فضلون

لغت نامه دهخدا

فضلون. [ ف َ ] ( اِخ ) امیر ابوالمظفر ممدوح قطران. ( یادداشت بخط مؤلف ). وی از خاندان وهسودانیان است. ( از شرح احوال رودکی ، بقلم سعید نفیسی صص 783-784 ). از سرگذشت وی اطلاعات زیادی در دست نیست :
قطران ز بحر خاطر من قطره ای نبود
فضلون ز خوان همت تو فضله ای نداشت.خاقانی.قطران گریخت از در فضلون ز بس عطاش
آن چون تو بذل و این چو رهی بذله ای نداشت.خاقانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم