لغت نامه دهخدا
دلبندم آن پیمان گسل ، منظورچشم آرام دل
نی نی دلارامش مخوان ، کز دل ببرد آرام را.سعدی.فریب وعده او گرچه صائب بارها خوردم
همان خوشوقت از پیمان آن پیمان گسل گردم.صائب.چون بیاد آن بت پیمان گسلم می آید
لشکر شوق بتاراج دلم می آید.طالب آملی.