لقب دادن. [ل َ ق َ دَ ] ( مص مرکب ) تلقیب. ( تاج المصادر ). لبز. ( منتهی الارب ). لقب نهادن. لقب کردن. نبز : هر لقب کاو داده آن مبدل نشد آنکه چستش خواند او کاهل نشد.مولوی.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) کسی را به لقبی خواندن لقب نهادن تلقیب : سلطان بلاغی را کورنش نموده او را شیر شاه لقب دادند . تقلیب . لبز