لغت نامه دهخدا
گل تپه. [ ق َ رَ گ ُ ] ( اِخ ) قراگل. رجوع به قراگل شود.
قره گل. [ ق َ رَ گ ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گل تپه ٔفیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 39 هزارگزی خاور سقز و 6 هزارگزی شمال شوسه سقز به سنندج. سکنه آن 75 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
قره گل. [ ق َ رَ گ ُ] ( اِخ ) دهی از دهستان چری بخش حومه شهرستان قوچان در 44 هزارگزی شمال باختری قوچان و 10 هزارگزی باختر شوسه قدیمی قوچان به شیروان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنه آن 36 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
قره گل. [ ق َ رَ گ ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 18 هزارگزی جنوب چکنه بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنه آن 225 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و ابریشم بافی است. راه مالرو دارد. مزارع کلاته حاجی میرزا یا سیدها جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).