قرال

لغت نامه دهخدا

قرال.[ ق َ ] ( ترکی ، اِ ) رئیس. ( استینگاس ) ( ناظم الاطباء ). || پادشاه. ( استینگاس ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || فرمانده. ( ناظم الاطباء ). || سردار. || مهتر قوم. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رئیس یا پادشاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا