لغت نامه دهخدا
قلات. [ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ قُلَة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قلة شود.
قلات. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 29 هزارگزی شمال ضیأآباد. این ده در کوهستان قرار گرفته و سردسیری است. سکنه آن 798 تن می باشد. آب آن از چشمه و رودخانه خرمال آباد و محصول آن غلات و دیمی و یونجه و سیب زمینی و انواع میوه جات و جنگل تبریزی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی و گلیم و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
قلات. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان و بخش قیروکارزین شهرستان فیروزآباد واقع در 14 هزارگزی جنوب خاوری قیر، کنار رودخانه قره آغاج. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنه آن 316 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ،برنج ، خرما و صیفی و شغل اهالی زراعت و باغداری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
قلات. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هکان بخش کوهک شهرستان جهرم واقع در 28 هزارگزی باختر جهرم ، کنار راه فرعی هکان به جهرم. موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنه آن 410 تن است. آب آن از چشمه و باران ، محصول آن غلات ، برنج ، تنباکو، خرما و شغل اهالی زراعت ، باغداری و صنایع دستی زنان زنبیل بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
قلات. [ ق َ ] ( اِخ ) ده بزرگی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز واقعدر 33 هزارگزی شمال باختر شیراز و 4 هزارگزی شوسه شیراز به اردکان. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنه آن 2807 تن می باشد. آب آن ازچشمه و محصول آن غلات و صیفی ، میوه جات و شغل اهالی زراعت ، باغداری و کسب است. این ده 2 باب دبستان و معدن سنگ گچ دارد. راه آن فرعی است ، و تفرجگاه تابستانی اهالی شیراز است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
قلات. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیدشهر بخش جویم شهرستان لار واقع در 51 هزارگزی جنوب جویم ، جنوب کوه هیرم. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنه آن 476 تن است. آب آن از چاه و محصول آن غلات ، خرما و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان گلیم بافی و چادربافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).