می کشیدن

لغت نامه دهخدا

می کشیدن. [ م َ / م ِ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) می خوردن. می نوشیدن. شراب خوردن. باده نوشیدن :
کشیدند می تا جهان تیره گشت
سر میگساران ز می خیره گشت.فردوسی.دارم ز خمار چشم میگون
بی آنکه می طرب کشیدم.خاقانی.و رجوع به می کش و می خوردن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) شراب نوشیدن می زدن : زخمار جام عشق اردل تو سبک نگردد زشراب روح ریحان دو سه سر می گران بخش . ( سیف اسفرنگی تاریخ ادبیات )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم