مرد افکنی

لغت نامه دهخدا

مردافکنی. [ م َ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل مردافکن. || بهادری. شجاعت. قوی پنجگی. دلیری :
چند کنی دعوی مردافکنی
کم زن و کم زن که کم از یک زنی.نظامی.نمایند مردی و مردافکنی.نظامی.و رجوع به مردافکن شود.

فرهنگ فارسی

عمل مرد افکن قوی بودن پرزوری .
گزارش محتوای نامناسب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال اوراکل فال اوراکل فال ورق فال ورق فال کارت فال کارت