مجلس فروزی

لغت نامه دهخدا

مجلس فروزی. [ م َ ل ِ ف ُ ] ( حامص مرکب ) مجلس افروزی. روشن ساختن مجلس :
به مجلس فروزی دلم خوش بود
که چون شمع بر فرقم آتش بود.نظامی.و رجوع به مجلس فروز و مجلس افروزی شود.

فرهنگ فارسی

مجلس افروزی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال قهوه فال قهوه فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت