مجرمی

لغت نامه دهخدا

مجرمی. [ م ُ رِ ] ( اِخ ) از مردم هرات و از شعرای نیمه اول قرن دهم بود و اکثر اوقات در ماوراء النهر اقامت داشت. این رباعی از اوست :
شوخی که نقاب از رخ خود برنگرفت
جز جور و جفا طریق دیگر نگرفت
گفتیم برافروز شبی شمع وصال
افسوس که گفتیم بسی در نگرفت.
و رجوع به مجالس النفایس ص 169 و فرهنگ سخنوران شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال حافظ فال حافظ فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت