گرو گذاشتن

لغت نامه دهخدا

گرو گذاشتن. [ گ ِ رَ / رُو گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) چیزی را در گرو نهادن. گرو سپردن. رهن دادن.

فرهنگ فارسی

چیزی را بعنوان گرو نزد کسی گذاشتن گرو نهادن . یا ریش به گرو گذاشتن . واسط. اجرای عملی شدن با خواهش .

ویکی واژه

impegnare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم