لغت نامه دهخدا
کجور. [ ک ُ ] ( اِخ ) اسم ولایتی است در اصطلاح جغرافیانویسان قدیم از تبرستان که شهر رویان قدیم بوده است تنکابن بدانجا و با نور که رستمدار باشد نزدیک. ( از آنندراج ). نام بلوکی در مازندران. ( ناظم الاطباء ). نام یکی از نواحی سه گانه منطقه تنکابن و منطقه فعلی بخش مرکزی شهرستان نوشهر. کجور از دوازده دهستان زیر تشکیل شده است : کران ، خیررودکنار، چلندر، علویکلا، گلرودپی ، کجرستاق ، بلده کجور، توابع کجور، کوهپرات ، کالج ، زانوس رستاق ، پنجک رستاق. پنج دهستان اول در ساحل دریایند با هوای معتدل و مرطوب و ناسالم و بقیه دهستانها در منطقه کوهستانی واقع شده اند و سردسیرند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). بلوک کجور از طرف مغرب محدود است به چالوس که ازکلارستاق جدا می سازد از مشرق به سولده در نور و از جنوب به بلوک نور و از سمت شمال به دریای خزر. سکنه کجور خواجه وندها و گیلک ها هستند که هرکدام حاکم بخصوص دارند. سکنه نواحی تنکابن و کلارستاق و کجور که سابقاً جزء رستمدار بودند خود را مازندرانی محسوب نمی دارند. ( از ترجمه سفرنامه مازندران ص 53 - 54 ) و رجوع به همان متن و جغرافیای سیاسی کیهان ص 300 شود.
کجور. [ ک ُ ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان بلده کجور در بخش مرکزی شهرستان نوشهر است. سکنه 156 تن. کوهستانی وسردسیر. آثار ابنیه قدیمه در آنجا مشاهده می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). در ترجمه سفرنامه مازندران رابینو ص 53 و 54 آمده است که : ابوالفداء می نویسد شهر رویان به شهرستان نیز معروف بود و بر قله کوهستانی در 16 فرسخی قزوین قرار داشت این شهر که کجور هم خوانده می شد در تاخت و تاز مغول خراب شد. درتاریخ 21 ذی الحجه 740 هَ. ق. ( 1240 م. ) استندار جلال الدوله اسکندر شروع به تجدید بنای قلعه و شهر کجور نمود. وی در اطراف شهر باروها کشید و ارگ آن را در 21 ذی الحجه 746 هَ. ق. تمام کرد و قلعه شاه دز را بنا نمود. ( از ترجمه سفرنامه رابینو صص 93 - 54 ).