کامو. ( اِ ) نوعی کرک است که در ترکی کامی گویند. ( شعوری ج 2 ص 256 ) : درخور ریش سفیدست چو شیخان کامو وان سیه بره سیه ریش بخاطر میدار.نظام قاری ( دیوان البسه ص 12 ).یکی دو اند بکامو که زود بشتابی چه گر بشانه کنی مو چه گر کلت بر سر.نظام قاری ( دیوان البسه ص 18 ).پیش بعضی خارپشت و قاقم است درنظر یکسان و کامو و بره.نظام قاری ( دیوان البسه ص 25 ).بکامو یقه قاقم چنانست که دوزی وصله بر کاسر ز کتان.نظام قاری ( دیوان البسه ص 120 ).|| قسم مخصوصی از چرم. ( ناظم الاطباء ). کامو. ( اِخ ) دهی است از دهستان جوشقان بخش مسیمه ٔشهرستان کاشان. واقع در 26 هزارگزی شمال خاور مسیمه. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و 1900 تن سکنه دارد از 29 رشته قنات با مزارع و در بهار از رودخانه کپرکن مشروب میشود. محصول آن عبارت است از: غلات ، لبنیات ، میوه جات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند و عده ای نیز به کارگری به طهران میروند. از صنایع دستی زنان چادرشب و کرباس بافی است. یک دبستان و شش باب دکان و یک راه فرعی به مسیمه دارد. چندین مزرعه جزو این آبادی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
فرهنگ فارسی
آلبر کامو نویسنده فرانسوی (و. ۱۹۱۳- ف. ۱۹۶٠ م . ) وی از مادری اسپانیایی و پدری فرانسوی در کلبه دهقانی در مندر الجزایر متولد گردید پدرش کشاورزی تهی دست بود . وی پس از مرگ پدر در رشته های مختلف بکار و تحصیل ولی پس از چندی بر اثر مبتلا شدن به بیماری سل ناگزیر از ادامه تحصیل در دوره عالی رشته فلسفه باز ماند و چندی در سیرک کار کرد و پس از آن به تشکیل گروهی سیار برای نمایش در شهرهای مختلف پرداخت . در سال ۱۹۳۷ م . بروزنامه نگاری در روزنامه ها و مجلات درجه دوم پاریس اشتغال ورزید . در این ایام اولین اثر خود را بنام جشنها منتشر نمود . کامو بسال ۱۹۴۷ اولین موفقیت خود را که زاده فلسفه و اندیشه خاص خود وی بود کمی بعد از انتشار کتاب طاعون بدست آورد و در سال ۱۹۵۷ م . جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد . وی در سال ۱۹۶٠ در یک سانحه اتومبیل کشته شد . آثار مشهور او عبارتند از : نمایشنامه کالیگولا افسانه سیزیف بیگانه نامه هایی بدوست آلمانی . دهی است از دهستان جوشقان شهر میمه
دانشنامه عمومی
کامو (کومونه). کامو ( به ایتالیایی: Camo ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان کونیو واقع شده است. کامو ۳٫۶ کیلومتر مربع مساحت و ۲۱۵ نفر جمعیت دارد.