لغت نامه دهخدا
چناران. [ چ ِ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از بلوک تابع مشهد مقدس است که از شمال بخاک قوچان ، از جنوب به میانولایت و درزاب ، از سمت غربی و جنوب غربی به گلمکان و شاندیز و از جهت شرقی به رادکان محدود میباشد. این بلوک دارای رودخانه ای است به همین نام که دو رشته دارد و یکی از آن دو رشته از نیشابور میاید و منبع آن فریزی است و رشته دیگر از سمت نیشابور میاید و منبع آن اخلمد میباشد. قصبه چناران در این بلوک مخروبه شده و از جمعیت آن سیصد خانوار باقی مانده است و از آثار قدیم خرابه شهر منیجان در این بلوک باقی است که آن را منسوب به منیجه ، دختر افراسیاب و آبادکرده وی میدانند. ( از مرآت البلدان ج 4ص 273 ). در فرهنگ جغرافیایی آمده است : نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان مشهد که از خاور و شمال خاوری به کوه هزارمسجد، از شمال خاوری به دهستان رادکان ، از باختر به دهستان گلمکان بخش طرقبه و از جنوب به دهستان بیزکی محدود است. جلگه ای با هوای معتدل است که آب مزروعی آن از رودخانه و قنوات میباشد. این دهستان از 111 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود 20793 تن سکنه دارد و راه شوسه مشهد بقوچان از این دهستان میگذرد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
چناران. [ چ ِ ] ( اِخ ) مرکز دهستان بخش حومه شهرستان مشهد میباشد که در 60 هزارگزی شمال باختری مشهد بر سر راه شوسه مشهد بقوچان واقع است. جلگه و معتدل است و 758 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و قنات. محصولش غلات ، بنشن ، جالیزکاری و میوه است. شغل اهالی زراعت ، گله داری و قالیبافی میباشد و راهش ماشین رو است. این آبادی ادارات دولتی ، پاسگاه ژاندارمری ، چند دبستان و چندین مغازه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).