متفرق کردن

لغت نامه دهخدا

متفرق کردن. [ م ُ ت َ ف َرْ رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پراکندن. تفرقه انداختن. متشتت کردن. دور کردن جمع از یکدیگر.

فرهنگ فارسی

پراکندن

ویکی واژه

sparpagliare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم