متفرق کردن

لغت نامه دهخدا

متفرق کردن. [ م ُ ت َ ف َرْ رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پراکندن. تفرقه انداختن. متشتت کردن. دور کردن جمع از یکدیگر.

فرهنگ فارسی

پراکندن

ویکی واژه

sparpagliare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال رابطه فال رابطه فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس