لغت نامه دهخدا
قزل بلاغ. [ ق ِ زِ ب ُ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد واقع در 20500 گزی باختری آقکند و 3500 گزی شوسه ٔمیانه به زنجان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 163 تن. آب آن از دو رشته چشمه است.محصول آن غلات ، حبوبات ، سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قزل بلاغ. [ ق ِ زِ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 28 هزارگزی شمال باختری ماکو و 16 هزارگزی شمال خاوری کلیساکندی و 8 هزارگزی جنوب مرز ایران و ترکیه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری سالم است. سکنه آن 160 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد، و میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قزل بلاغ. [ ق ِ زِ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 87 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 8 هزارگزی خاور شوسه شاهین دژ به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 48 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، نخود، کرچک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قزل بلاغ. [ ق ِ زِ ب ُ ]( اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار واقع در 54 هزارگزی جنوب باختری حسن آبادسوگند و کنار راه عمومی بیجار به تکاب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنه آن 620 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو و دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
قزل بلاغ. [ ق ِ زِ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج واقع در 28 هزارگزی جنوب باختری دیواندره و 6 هزارگزی باختر نعل شکن. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنه 130 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، توتون ، حبوبات ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).