نعره وار

لغت نامه دهخدا

نعره وار. [ ن َ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) ندا، و آن نصف میل است و میل ثلث فرسنگ است ، پس نعره وار شش یک ِ فرسنگ باشد. ( یادداشت مؤلف ). || مسافتی که آوازه نعره ای بدانجای رسد :
اسبی دارم که نعره واری
طی می نکند به یک شبانروز.نزاری.هنوز نعره واری راه نرفته بودند که باد سختی برخاست. ( تاریخ نگارستان ).
که دردامان کوه و کوهساری
که تاکوه است از آنجا نعره واری.وحشی.

فرهنگ فارسی

ندا و آن نصف میل است و میل ثلث فرسنگ است پس نعره وار شش یک فرسنگ باشد ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم