لغت نامه دهخدا
چهل دختران. [ چ ِ هَِ دُ ت َ ] ( اِخ ) نام یکی از پنج دروازه شهر استرآباد به جنوب شهر. ( ترجمه مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 104 ).
چهل دختران. [ چ ِ هَِ دُ ت َ ] ( اِخ ) نام کوهی که در شمال شرقی شهر شیراز است. رجوع به چهل مقام شود.
چهل دختران. [ چ ِ هَِ دُ ت َ ] ( اِخ ) نام مزاری بوده است به سرخس : به طرف مزار چهل دختران میرفتند. ( انیس الطالبین نسخه خطی کتابخانه مؤلف ص 218 ).
چهل دختران.[ چ ِ هَِ دُ ت َ ] ( اِخ ) نام چند موضع است در ایران.و وجه تسمیه آن است که به پندار عامه چهل دختر از دست کفار در آنجا غایب شده اند. ( از یادداشت مؤلف ).