وشوی

لغت نامه دهخدا

وشوی. [ وَ ش َ وی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب است به وشی ، و آن نگار جامه است و پرند شمشیر. ( منتهی الارب ). جامه نگارین. ( ناظم الاطباء ). نشان شده و علامت گذاشته شده و نقش شده و نشان دار. ( ناظم الاطباء ). منسوب است به شیه که در نسبت واو اصلی برمیگردد و آن فاءالفعل است و شین به حالت مفتوح واگذارده میشود، این است قول سیبویه ، ولی اخفش شین را ساکن میگرداند. ( از اقرب الموارد ). شیه هر رنگی است که مخالف رنگی اصلی چیزی از قبیل اسب و غیره بوده باشد. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

منسوب است به وشی و آن نگار جامه است و پرنده شمشیر جامه نگارین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تک نیت فال تک نیت فال ابجد فال ابجد فال شمع فال شمع