نیک فرجام

لغت نامه دهخدا

نیک فرجام. [ ف َ ] ( ص مرکب ) عاقبت به خیر. ( یادداشت مؤلف ). نیک سرانجام. ( آنندراج ). خوش عاقبت :
یکی را زشت خوئی داد دشنام
تحمل کرد و گفت ای نیک فرجام.سعدی.بخواند هوشمند نیک فرجام
نشاید کرد ضایع خیره ایام.سعدی.

فرهنگ عمید

کسی که عاقبت وی خوب باشد، خوش عاقبت.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پایانش نیکو باشد : خوش عاقبت عاقبت بخیر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم