ندای

لغت نامه دهخدا

ندای. [ ن ِ ] ( از ع ، اِ ) ندا. نداء. رجوع به ندا شود :
در این بود سر بر زمین فدای
که گفتند بر گوش جانش ندای.سعدی.

فرهنگ فارسی

آوازکردن، آواز، بانگ
ندا ندائ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال عشق فال عشق فال آرزو فال آرزو فال انگلیسی فال انگلیسی