ناشد

لغت نامه دهخدا

ناشد. [ ش ِ ] ( ع ص ) طالب. ( معجم متن اللغة ). منادی کننده. طلب کننده. ( فرهنگ نظام ).او را ناشد نامند به خاطر برداشتن آواز در طلب چیزی. ( از المنجد ). || شناساننده. ( فرهنگ نظام ) ( از معجم متن اللغة ) . معرف. ( المنجد ). || سوگندخورنده. ( فرهنگ نظام ) . رجوع به نشاد شود.

فرهنگ فارسی

طالب منادی کننده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال آرزو فال آرزو فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی