مراغی. [ م َ ] ( ع ص ) ابل مَراغ ؛ شترانی که در شیرآنها کفک بسیار برآید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مراغی. [ م َ غی ی / م َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به مراغه از بلاد آذربایجان. || منسوب است به مراغ که نام قبیله ای است. ( از الانساب سمعانی ).
فرهنگ عمید
از مردم مراغه، مراغه ای.
فرهنگ فارسی
ملقب به حافظ . (صفت ) منسوب به مراغه از مدرم مراغه اهل مراغه : و سره گفته است آن مراغی که گفته است : ماهر دو مراغی بچهایم ای مهتر . باشد ز خری در من و تو هرد واثر .... ( مرزبان نامه ) شترانی که در شیر آنان کفک بسیار بر آید