مراغ

لغت نامه دهخدا

مراغ. [ م َ ] ( ع اِ ) غلطیدن گاه ستور. ( منتهی الارب ). مراغة. جایگاه تمرغ دواب. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). جای غلط زدن چارپایان. جای خرغلط زدن.
مراغ. [ م َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان چارکی بخش لنگه شهرستان لار، در 90هزارگزی شمال غربی لنگه و جنوب کوه سفید، دردامنه گرمسیری واقع و دارای 350 تن سکنه است. آبش از چاه تأمین می شود. محصولش غلات ، خرما، صیفی و شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان چارکی بخش لنگه شهرستان لار. دارای ۳۵٠ تن سکنه . محصول : غلات خرما و جزئی سبزیجات و صیفی .
غلطیدن گاه ستور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ