له له

لغت نامه دهخدا

له له. [ ل َه ْ ل َه ْ ] ( اِ صوت ) آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان گاه تشنگی. رجوع به له له زدن شود.، لهله. [ ل َ ل َ ] ( ع ص ) جامه سست بافته. || سخن و شعر رکیک بلایه. ( منتهی الارب ).
لهله. [ ل ُ ل ُه ْ ] ( ع اِ ) لُهلهة. زمین فراخ که در وی سراب بسیار باشد. ج ، لَهاله. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان بهنگام تشنگی .
آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان گاه تشنگی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم