نیکو بنگر

لغت نامه دهخدا

نیکوبنگر. [ ب ِ گ َ / ب ِ ن ِ گ َ ] ( نف مرکب ) نیکونگر. آنکه به دقت بنگرد. دقیق :
چشم دل را باز کن بنگر نکو
زآنکه نفتاد آنکه نیکوبنگر است.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

نیکو نگر ٠ آنکه بدقت بنگرد ٠ دقیق ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم