نیم مرد

لغت نامه دهخدا

نیم مرد. [ م َ ] ( ص مرکب ) که در مردی تمام نیست. || که نصف یک مرد به حساب می آید :
زن ارچه دلیر است و بازور دست
همان نیم مرد است هر چون که هست.اسدی.

فرهنگ فارسی

که در مردی تمام نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم