نوجان

لغت نامه دهخدا

نوجان. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران ، در 20 هزارگزی شمال کرج و 3 هزارگزی غرب راه کرج به چالوس در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 461 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و میوه های سردسیری و لبنیات و عسل ، شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی است. مزرعه وفس جزو این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان ارنگ. بخش کرج شهرستان تهران در ۲٠ هزار گزی شمال کرج و ۳ هزار گزی غرب راه کرج به چالوس در منطق. کوهستانی سردسیری واقع است و آبش از چشمه محصولش غلات و میوه های سردسیری و لبنیات و عسل شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی است . مزرع. وفس جزئ این ده است .

دانشنامه عمومی

نوجان روستایی از توابع بخش آسارا شهرستان کرج در استان البرز ایران است.
مردم این روستا به زبان بومی کرج، صحبت می کنند. آتشگاه در استان البرز را می توان یکی از راههای رسیدن به این محل زیبا دانست.
این روستا در دهستان آدران از بخش آسارا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۲۸ نفر ( ۹۸خانوار ) بوده است.
در جلد نخست کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران نوشته حسینعلی رزم آرا که در تیرماه ۱۳۲۸ به چاپ رسیده است ، درباره نوجان اینگونه آمده است که نشان دهنده وضعیت این منطقه در آن دوران است  : نوجان دهی جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران است. در ۲۰ کیلومتری شمال کرج و ۳ کیلومتری باختر جاده کرج به چالوس. کوهستانی و سردسیر ، دارای ۴۶۱ سکنه شیعه مذهب و فارسی زبان. دارای چشمه سار. محصولات غلات ، باغات میوه ، لبنیات و عسل . شغل مردم زراعت و گله داری و کرباس بافی . دارای راه مالرو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم