نعمی

لغت نامه دهخدا

نعمی. [ ن ُ ما ]( ع اِ ) نعمت. تن آسانی. فراخی. دست رس نیکو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خفض. دعة. مال. ( اقرب الموارد ). || آنچه کرده شود از نیکوئی در حق کسی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || نعمی عین ؛ نعام عین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به نعام شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال قهوه فال قهوه فال نخود فال نخود فال درخت فال درخت