نابلد

لغت نامه دهخدا

نابلد. [ ب َ ل َ ] ( ص مرکب ) که راه نبرد. که راهی را نداند. که طریقی را نشناسد. که راه نداند. که نشناسد. || ناشی. که وارد به کاری نیست. که مهارت و آشنائی به کاری ندارد.

فرهنگ عمید

۱. آن که راهی را نداند.
۲. بی خبر از راه ورسم جایی.
۳. آن که در کاری ماهر نباشد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه راهی را نداند. ۲ - کسی که در کاری مهارت ندارد ناشی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم