میرداد. ( اِ مرکب ) رئیس و پیشوا و رئیس قضاوت و عدالت. ( ناظم الاطباء ). رئیس عدلیه. دادبیک. ( یادداشت مؤلف ) : کم کن این آزار و این بدها مجوی میرداد اینجاست خاموش ای پسر.سنائی.|| میریساول یا چاوش باشی که در دیوان پادشاهی امر و نهی او مجری است . ( ازشعوری ج 2 ورق 263 ).