لغت نامه دهخدا
بحق اشهدان لااله الااﷲ
چنان بمیران کاین قول بر زبان رانم.سوزنی.|| از میان بردن. نابود کردن. از بین بردن : حس را ببرد و قوت را بمیراند و از همه کارها و حرکت ها باز دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || تعذیب کردن. ( ناظم الاطباء ). خاموش کردن. خاموش ساختن. کشتن چنانکه آتش را.