مؤمنی. [ م ُءْ م ِ ] ( حامص ) صفت و حالت مؤمن. مؤمن بودن. ایمان داشتن : به جهت مؤمنی فاضلتر است. ( دانشنامه الهی ص 143 ). و رجوع به مؤمن شود. مؤمنی. [ م ُءْ م ِ ] ( اِخ ) یا مؤمن سمرقندی. ازگویندگان قرن نهم بود. نام او عبدالمؤمن است و در خانقاه اخلاصیه تحصیل علوم کرده و مؤمن تخلص اوست : بگشا دهن که نوش لبی نوش خند هم تا قیمت شکر شکنی نرخ قند هم.( از مجالس النفائس ص 116 ) ( از فرهنگ سخنوران ).
فرهنگ فارسی
مومن بودن ایمان داشتن : ...هر چند که بجهت مومنی فاضلتر است ... یا مومن سمرقندی از گویندگان قرن نهم بود .