مه نقاب

لغت نامه دهخدا

مه نقاب. [ م َه ْ ن ِ ] ( ص مرکب ) که از ماه نقاب دارد. خوبروی. زیباچهره :
عالمی بس دیورای است ارنه من
نام حور مه نقابش کردمی.خاقانی.

فرهنگ فارسی

که از ماه نقاب دارد خوبروی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم