معموری

لغت نامه دهخدا

معموری. [ م َ ] ( حامص ) آبادانی. ( ناظم الاطباء ). معمور بودن. مجازاً تندرستی. سلامت :
صحت این حس ز معموری تن
صحت آن حس ز تخریب بدن.مولوی.دور از خوشی و معموری دور شد. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 140 ). و رجوع به معمور شود.
معموری. [ م َ ] ( اِخ ) تیره ای از طایفه جانکی سردسیر هفت لنگ. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 75 ).
معموری. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است که 900 تن سکنه دارد که از طایفه هلالات هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
معموری. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی است که در بخش حومه شهرستان نیشابور واقع است و 499 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر. دشت گرمسیر. دارای ۹٠٠ تن سکنه . آب از شط العرب . محصول : خرما .
دهی از دهستان در بقاضی است که در بخش حومه شهرستان نیشابور واقع است .

دانشنامه عمومی

معموری (فضل). معموری روستایی در دهستان فضل بخش مرکزی شهرستان نیشابور استان خراسان رضوی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۴۲۴ نفر ( ۱۲۷خانوار ) بوده است.
معموری (مازول). معموری ( نیشابور ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران است. در شمال این روستا، اراضی دولت آباد، در غرب اراضی سیف آباد، در شرق اراضی هفت آباد و در جنوب نیز مزار روستای ده باف قرار دارد.
این روستا در دهستان مازول قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴ نفر ( ۷خانوار ) بوده است.
یک برج و دیوارهای متصل به آن که متعلق به معموری کهنه است هنوز پابرجا است. یخدان دولت آباد نیز متصل به معموری است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال زندگی فال زندگی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت