مظهری

لغت نامه دهخدا

مظهری. [ م َ هََ ] ( اِخ ) از جمله شعرای سلطان یعقوب خان است و این مطلع از اوست :
ای کبوتر به پیامی چو بر یار شوی
منگر دانه خالش که گرفتار شوی.
و نیز:
آهوان را در دل از تیر تو جز پیکان نماند
آمدی در شهر و در صحرا یکی را جان نماند.( مجالس النفایس ص 304 ).

فرهنگ فارسی

از جمله شعرای سلطان یعقوب خان است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت