مظفرالدین

لغت نامه دهخدا

مظفرالدین. [ م ُ ظَف ْ ف َ رُدْ دی ] ( اِخ ) احمدبن علی بن تغلب ملقب به ابن الساعاتی. رجوع به ابن ساعاتی شود.
مظفرالدین. [ م ُ ظَف ْ ف َ رُدْ دی ] ( اِخ ) اتابک افراسیاب بن یوسفشاه نهمین اتابک هزار اسپی لرستان از 740 تا 756 حکومت کرد. رجوع به افراسیاب اتابک و قاموس الاعلام ترکی شود.
مظفرالدین. [ م ُ ظَف ْ ف َ رُدْ دی ] ( اِخ ) حجاج بن قطب الدین که به حکم یرلیغ غزان در سنه خمس و تسعین و ستمائه به سلطنت کرمان نامزد شد. ( تاریخ گزیده ص 533 ).

فرهنگ فارسی

حجاج بن قطب الدین که بحکم یرلیغ غزان در سنه خمس و تسعین و ستمائه بسلطنت کرمان نامزد شد .

فرهنگ اسم ها

اسم: مظفرالدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: mozaffaroddin) (فارسی: مظفرالدين) (انگلیسی: mozaffaroddin)
معنی: پیروز و موفق در دین، نام پسر ناصرالدین شاه قاجار، آن که موجب پیروزی دین و آیین است، پیروزمند در دین، ( اَعلام ) ) مظفرالدین ازبک: از اتابکان آذربایجان [، قمری]، پدر اتابک خاموش، به وسیله ی جلال الدین خوارزمشاه خلع شد، ) مظفرالدین زنگی ( = مظفر ابن مودود ) از اتابکان فارس [، قمری] و جانشین برادرش سنقر ابن مودود، که پس از او مدعیان را دفع کرد و در شیراز به حکومت پرداخت، ) مظفرالدین شاه: شاه ایران [، قمری] پسر ناصرالدین شاه و ولیعهد او [، در زمان او انقلاب مشروطه روی داد و او فرمان مشروطه را صادر کرد [ هجری]، ( در اعلام ) نام چند تن از پادشاهان در تاریخ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال راز فال راز فال زندگی فال زندگی فال چای فال چای