مصیقل

لغت نامه دهخدا

مصیقل. [ م ُ ص َ ق ِ] ( ع ص ) روشن کننده و صاف کننده. ( غیاث ) ( آنندراج ).
مصیقل. [ م ُ ص َ ق َ ] ( ع ص ) صیقل شده و جلاداده شده. ( ناظم الاطباء ). روشن کرده شده و از رنگ و تیرگی پاک کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). صیقلی. جلاداده. صیقلی شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم