مسکینه

لغت نامه دهخدا

( مسکینة ) مسکینة. [ م ِ ن َ ] ( ع ص ) مؤنث مسکین. فقیرة. ج ، مسکینات. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مسکین وگویند «ها» برای تشبیه است. و رجوع به مسکین شود.
مسکینة. [ م ِ ن َ ] ( اِخ ) لقب مدینه منوره است. مأخوذ از سکن به معنی رحمت و برکت. ( از اقرب الموارد ). نام مدینه رسول ( ص ). ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

لقب مدینه منوره
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ارمنی فال ارمنی فال چای فال چای فال احساس فال احساس