مسرات

لغت نامه دهخدا

مسرات. [ م َ س َرْ را ] ( ع اِ ) ج ِ مسرّة و مسرّت. رجوع به مسرت و مسرة شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مسرت شادیها سرورها : زمام تصرفی در مصالح و مفاسد و مسرات و مسا آت در دست اختیار ایشان بدان جهت نهادند ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال جذب فال جذب