مدران

لغت نامه دهخدا

مدران. [ م ِ ] ( ع ص ) چرک آلوده. ( منتهی الارب ): ثوب مدران ؛ جامه آلوده به چرک و چرکین. ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) . ج ، مدارین. || ظبی مدران ؛ آهوی درین خوار. ( منتهی الارب ). آهوئی که درین یعنی خرده علفهای خشکیده ٔپراکنده خورد. ( از متن اللغة ) ( از ناظم الاطباء ). || مرد چرکین و کثیرالدرن. ( از متن اللغة ).
مدران. [ م ِ ] ( اِخ ) جایگاهی است در طریق تبوک از مدینه و موسوم است به ثنیة مدران. ( از معجم البلدان ). یکی از مساجد نبی است. ( منتهی الارب ). رجوع به ثنیة مدران شود.

فرهنگ فارسی

یکی از مساجد نبی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع فال ارمنی فال ارمنی فال ماهجونگ فال ماهجونگ