گنه دار

لغت نامه دهخدا

گنه دار. [ گ َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد که در 48 هزارگزی باختر مهاباد و 9 هزارگزی خاورشوسه خانه به نقده واقع شده است. هوای آن معتدل مالاریایی و سکنه اش 126 تن است. آب آن از رودخانه آواچیر تأمین میشود. محصول آن غلات ، توتون ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گنه دار. [ گ َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد که در 27500 هزارگزی جنوب مهاباد به سردشت واقع شده است. هوای آن معتدل مالاریایی و سکنه اش 122 تن است.آب آن از رودخانه مهاباد تأمین می شود. محصول آن غلات ، توتون ، حبوب و شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایعدستی آنان جاجیم بافی. راه آن شوسه است و تابستان میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گنه دار. [ گ َ ن َ ] ( اِخ )دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد که در 48 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 39500 گزی باختر شوسه مهاباد به سردشت واقع است. هوای آن معتدل سالم و سکنه آن 89 تن است. آب آن از رودخانه بادین آباد تأمین میشود. محصول آن غلات ، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حوم. شهرستان مهاباد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب