گنج عرش

لغت نامه دهخدا

گنج عرش. [ گ َ ج ِ ع َ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) مأخوذ است از حدیث : ان للّه کنزاً ( یا کنوزاً ) مفتاحه ( یا مفاتیحها ) السنة الشعراء :
هم امارت هم زبان دارم کلید گنج عرش
وین دو دعوی را دلیل است از حدیث مصطفی.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 18 ).

فرهنگ فارسی

ماخوذ است از حدیث : ان لله کنزا مفتاحه السنه الشعرائ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال اعداد فال اعداد استخاره کن استخاره کن