پس افکند

لغت نامه دهخدا

پس افکند. [ پ َ اَ ک َ ] ( ن مف مرکب ) پس اوگند. پس افگند.ذخیره. پس افتاده. پس انداز. اندوخته. مانید. یخنی :
هم بعلم خودش بده پندی [ کذا ]
که ندارد جز این پس افکندی.اوحدی.|| میراث. ( برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند . ۲- آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال حافظ فال حافظ