وافره

لغت نامه دهخدا

( وافرة ) وافرة. [ ف ِ رَ ] ( ع ص ) مؤنث وافر. رجوع به وافر شود. || ( اِ ) سرین قچقار چون کلان گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دنبه قچقار وقتی که کلان گردد. ( ناظم الاطباء ). دنبه بزرگ قوچ. ( از اقرب الموارد ). || هر پیه پاره دراز. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). هر قطعه ای از پیه که دراز گردد. ( ناظم الاطباء ). || این جهان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دنیا. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
- ام وافرة ؛ این جهان. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
|| حیات. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج العروس ).زندگی.

فرهنگ فارسی

مونث وافر یا هر پیه پاره دراز یا این جهان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب استخاره کن استخاره کن فال فنجان فال فنجان فال میلادی فال میلادی