واریز کردن

لغت نامه دهخدا

واریز کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) منهدم شدن. ریختن قسمتی از بنا در چاه و یا قنات و بنا و نظایر آن. || رسیدگی کردن به حسابها. تفریغ حساب کردن. تسویه حساب کردن.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) یا واریز کردن حساب . تفریغ حساب کردن . یا واریز ساختمان بنا چاه و غیره ) . فرو ریختن قسمتی از آن . یا واریز کردن کوه . فرو ریختن قسمتی از کوه بر اثر زلزله و غیره .
منهدم شدن ریختن قسمتی از بنادر چاه و یا قنات و بنا و نظایر آن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم