هم طریق

لغت نامه دهخدا

هم طریق.[ هََ طَ ] ( ص مرکب ) هم راه. یار. مونس :
دریغا هرچه در عالم رفیق است
تو را تا وقت سختی هم طریق است.نظامی.

فرهنگ فارسی

هم راه یار مونس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال قهوه فال قهوه