هم سنگی

لغت نامه دهخدا

هم سنگی. [ هََ س َ ]( حامص مرکب ) توازن. تعادل. هم وزن بودن :
کفی خاک با او چو کردند یار
به هم سنگیش راست آمد عیار.نظامی.به هم سنگی خود مرا برمسنج
که از اژدها بهمن آمد به رنج.نظامی. || هم ارزش و همدرجه بودن. برابری :
به هم سنگی خویش در روم و شام
نیامد کسش در ترازو تمام.نظامی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال عشق فال عشق فال ارمنی فال ارمنی فال ابجد فال ابجد