هزینه شدن

لغت نامه دهخدا

هزینه شدن. [ هََ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) صرف شدن. خرج شدن :
زخمی رسید بر دل خاقانی
کاوقات او هزینه مرهم شد.خاقانی.

فرهنگ فارسی

صرف شدن خرج شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب