ندیدنی

لغت نامه دهخدا

ندیدنی. [ ن َ دی دَ ] ( ص لیاقت ) غیرقابل رؤیت. که نتوان دیدش. که به چشم نیاید. نامرئی.لایری. ناپدید. || که درخور دیدن نیست. که لایق دیدن و تماشا نیست. که تعریف و تماشائی ندارد. که دیدنش باب طبع و پسند خاطر و مورد رغبت نیست. مقابل دیدنی به معنی تماشائی و جالب و زیبا :
یک دیدن از برای ندیدن بودضرور
هرچند روی مردم دنیا ندیدنی است.صائب.

فرهنگ فارسی

غیر قابل رویت یا که نتوان دیدش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انبیا فال انبیا فال احساس فال احساس